تأملی ربانی در فلسفه ضرورت وجودخواب
5 بازدید
موضوع: فلسفه

چرا خداوند خواب را آفرید؟ تأملی ربانی در فلسفه خواب


در نظام حکیمانه آفرینش، هیچ پدیده‌ای بی‌حکمت نیست. خواب، این رخداد مکرر شبانه‌روزی که حدود یک‌سوم عمر انسان را در بر می‌گیرد، در نگاه صرفاً مادی به مثابه یک نیاز زیستی و عصبی تحلیل می‌شود؛ اما در منظر ربانی و قرآنی، دریچه‌ای ژرف به سوی توحید، خودشناسی و تعالی روح انسان است.

پرسش اصلی این نوشتار آن است که: چرا خداوند متعال خواب را آفرید؟ در این نوشتار، پاسخ این پرسش در دو محور پی‌گیری می‌شود: علت فاعلی (مبدأ و پدیدآورنده خواب) و حکمت غایی (هدف و غایت مترتب بر آفرینش آن).

۱. علت فاعلی خواب؛ خداوند قیّوم

در فلسفه اسلامی، «علت فاعلی» به مبدأ صدور فعل اطلاق می‌شود؛ یعنی آن‌که کار از او صادر می‌شود. قرآن کریم، فاعل حقیقی خواب را خداوند متعال معرفی می‌کند و خواب را از مظاهر مستقیم ربوبیت می‌شمارد.

«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (زمر، ۴۲)

واژه «يَتَوَفّى» در لغت به معنای «گرفتن تام و قبض کامل» است. بر اساس این آیه، در هنگام خواب، نفس انسان به دست خداوند متعال «گرفته» می‌شود، نه این‌که صرفاً فعالیت مغز کاهش یابد یا عضلات سست شوند؛ بدن و مغز، ابزارند و طبیعت، سطح ظهور است، اما فاعل حقیقی، «اللَّهُ الْقَيُّوم» است؛ همان که در آیه‌الکرسی به وصف «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ» معرفی شده است.

بر این اساس، خواب، فعل خودکار بدن نیست، بلکه مُعطای اراده الهی است؛ بدن می‌خوابد، اما در حقیقت «خوابانده می‌شود». انسان هر شب در عمل تجربه می‌کند که اختیار و آگاهی‌اش «گرفته» و سپس «بازگردانده» می‌شود؛ و این، تمرینی زنده برای توحید افعالی است؛ بدین معنا که هیچ حرکت و سکونی، حتی در سطح خواب و بیداری، خارج از قلمرو اذن و اراده الهی نیست.

۲. حکمت غایی خواب؛ تعادل وجودی و بازگشت به مبدأ

«حکمت غایی» به غایت و ثمره نهایی یک پدیده می‌پردازد. از منظر ربانی، خواب برای انسانِ مرکّب از خاک و ملکوت، جسم و روح، عقل و شهوت، به‌گونه‌ای جعل شده است که:

تعادل وجودی او را حفظ کند و زمینه حرکت آگاهانه وی را به سوی لقاءالله فراهم سازد.

برای تبیین این معنا، می‌توان از مدل چهاروجهی «چرخ ربانی خواب» بهره گرفت؛ مدلی که چهار ساحت مهم حیات انسانی را در ارتباط با پدیده خواب به تصویر می‌کشد.

مدل «چرخ ربانی خواب»

نمودار مفهومی زیر، جایگاه خواب را در مرکز چهار ضرورت اصلی حیات انسان نشان می‌دهد:

🌌 حکمت متعالی الهی 🌌 (ذکر ربوبیت، تمرین مرگ و معاد) | | 🛌 نیاز زیستی-جسمانی ════🌸 نیاز روحانی-معنوی═══🔄 (تجدید قوا، سلامت، | (الهام، معرفت، | تعادل روانی) | خودشناسی، تهذیب) | | | ════⚖️ «خواب» به مثابه ════ | پل و تعادل‌ساز | | | 🌍 دنیا و فعالیت ════🌌 آخرت و سکون ════ (کار، عبادت، جهاد) | (برزخ، ملکوت، راز) | | | | ✨ لذت ربانی بازگشت ✨ (لذت سکون، رهایی و تجدید قوا برای حرکت)

در این مدل، خواب در مرکز قرار دارد و همچون پلی میان جسم و روح، دنیا و آخرت و نیازهای زیستی و نیازهای معرفتی و تربیتی عمل می‌کند.

۲ـ۱. وجه وجودشناختی؛ نفی توهم استقلال

از منظر وجودشناختی، خواب مانع شکل‌گیری و استمرار توهم استقلال وجودی در انسان می‌شود. انسان در بیداری، به‌سبب برخورداری از اراده و اختیار، ممکن است دچار این تصور باطل شود که «قائم به خود» است؛ حال آن‌که هر شب، اراده‌اش محدود، عقلش کاسته، و بدنش بی‌دفاع می‌شود.

پیام وجودی خواب آن است که: «تو قائم به خود نیستی؛ قوام تو به دست اوست.» این تجربه تکرارشونده، در جان انسان حک می‌کند که انسان حتی مالک چشم برهم زدن خود نیز نیست؛ و این همان روح توحید در ساحت وجود است که با زبانی عینی و روزمره، برای او مجسم می‌شود.

۲ـ۲. وجه تربیتی؛ تمرین تسلیم و توکل

از منظر تربیتی، خواب میدان روزانه تمرین تسلیم و توکل است. انسان در هر شب، در مقام عمل اظهار می‌کند: «پروردگارا، خود را به تو می‌سپارم؛ اگر بخواهی، بیدار می‌شوم و اگر نخواهی، نه.» این حالت، نوعی سپردن نفس و امور خود به رب متعال است.

از این‌رو، اذکار و آداب خواب در سنت اسلامی جایگاهی ویژه دارد؛ قرائت آیه‌الکرسی، سوره‌های معوّذتین و سپردن جان به خداوند پیش از خواب، به مثابه تربیت شبانه توکل عمل می‌کند؛ گویی هر شب یک سوره «تسلیم و اعتماد» با زبان حال خوانده می‌شود.

۲ـ۳. وجه معرفتی؛ رؤیا به مثابه دریچه ملکوت

از منظر معرفت‌شناختی، خواب برای انسان آشکار می‌سازد که منابع معرفت منحصر در حس و عقل جزئی نیست. در خواب، بسیاری از حواس ظاهری تعطیل می‌شود، اما گونه‌ای دیگر از آگاهی استمرار می‌یابد؛ رؤیا، نوعی ادراک است که بدون واسطه ابزارهای حسی رخ می‌دهد.

در سنت فلسفی و عرفانی اسلامی، به‌ویژه نزد ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا، تبیین شده است که نفس ناطقه در حالت خواب، می‌تواند به عوالم بالاتر (عالم مثال و ملکوت) متصل شود و حقایقی را دریافت کند که در بیداری، به سبب اشتغال حواس و مشغولیت‌های مادی از او پوشیده است؛ رؤیاهای صادقه، در این منظر، مرتبه‌ای نازل از وحی به شمار می‌آیند.

۲ـ۴. وجه آخرت‌شناختی؛ خواب، مرگ صغری

در روایات، از خواب به عنوان «مرگ صغری» یاد شده است؛ و از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «النَّوْمُ أَخُو الْمَوْتِ». این تعبیر ناظر به آن است که در هر دو، نوعی سلب اختیار، قطع تعلق از بدن و انتقال به نحوی دیگر از حیات رخ می‌دهد.

بر این اساس، خواب تمرین روزانه مرگ است؛ تمرینی که به انسان می‌آموزد مرگ، نابودی محض نیست، بلکه انتقال به مرتبه‌ای دیگر از حیات است. اگر انسان با این آگاهی به خواب بنگرد، خوف مرگ به معرفت مرگ و آمادگی برای لقاءالله تبدیل خواهد شد.

قرآن کریم نیز در آیه‌ای دیگر، به بُعد آرامش‌بخش و حیات‌بخش خواب اشاره کرده است:

«وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا» (فرقان، ۴۷)

«سُبات» به معنای قطع از کار و آرامش و نوعی توقف برای تجدید قوا است و «نُشور» به معنای زنده شدن و برخاستن. بر این اساس، هر شب می‌تواند نمونه‌ای کوچک از «سکون پیش از قیام» و هر صبح، تمثلی از «بعث» و «نشور» تلقی شود.

۳. خواب به مثابه لذت ربانی

در نگاه ربانی، خواب تنها یک ضرورت تکوینی نیست، بلکه نعمت و لذت نیز هست؛ البته نه در سطح لذت صرفاً حیوانی، بلکه در افق لذت ربانی که به تعادل و کمال انسان مدد می‌رساند.

  • لذت رهایی: رهایی موقت از فشارهای دنیوی، نگرانی‌های روزمره و خودِ متکبّر و کاذب.
  • لذت سکون: بازگشت به نوعی آرامش که ریشه حقیقی آن در یاد خداست: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».
  • لذت امنیت: تجربه سپردن خویش به دست حافظی که خود هرگز خواب را تجربه نمی‌کند و دچار سهو و غفلت نمی‌شود.
  • لذت تجدید: لذت بیدار شدن با نیرویی تازه، امیدی نو و آمادگی مضاعف برای عبادت، کار و جهاد در راه خداوند.

در چارچوبی همچون «نظام سعا» که بر محور لذت به عنوان موتور محرک یادگیری و حرکت بنا می‌شود، خواب را می‌توان «لذت تعالی‌بخش بازگشت» دانست؛ بازگشت به سکون، توازن و نقطه‌ای که از آن‌جا می‌توان با انرژی الهی، مجدداً مسیر تکامل را طی کرد.

۴. پاسخ اجمالی به پرسش «چرا خداوند خواب را آفرید؟»

خداوند متعال، انسان را موجودی مرکب از خاک و ملکوت، جسم و روح، فقر و اراده آفریده است. خواب، ابزار حکیمانه‌ای برای مدیریت این ترکیب و هدایت تدریجی آن به سوی کمال به شمار می‌آید؛ ابزاری که:

  • تعادل وجودی انسان را میان جسم و روح، کار و عبادت، دنیا و آخرت حفظ می‌کند.
  • توهم استقلال را در هم می‌شکند و وابستگی وجودی انسان به خدای سبحان را هر شب به او گوشزد می‌سازد.
  • راه معرفت را فراتر از حس و عقل جزئی می‌گشاید و در پرتو رؤیا، روزنه‌ای به سوی ملکوت می‌نمایاند.
  • تمرین مرگ و آمادگی برای لقاءالله را به صورت دائمی و تدریجی برای انسان فراهم می‌کند.
می‌توان گفت خداوند خواب را آفرید تا انسان زمینی، هر شب بدون آن‌که مرگ کبری را تجربه کند، «مرگ صغری» را بچشد، بی‌زبانِ لفظ، ذکر حق را در جان خود مرور کند و بی‌حرکت ظاهری، به سوی خویش بازگردد؛ آنگاه صبحگاهان دوباره آگاهانه به جهان بازآید و با طعم ملکوت در جان، به سوی لقاءالله گام بردارد.

به تعبیر دیگر، خواب، نفس کشیدن روح در افقی فراتر از قفس تن است؛ نعمتی حکیمانه که انسان را، در عین حضور در خاک، به عالم ملکوت و ربوبیت الهی پیوند می‌زند.

این نوشتار می‌تواند نقطه آغاز بحثی گسترده‌تر با عنوان «فلسفه ربانی خواب» باشد؛ بحثی که به تبیین تفصیلی جایگاه رؤیا، آداب خواب و نسبت خواب با تربیت دینی، سلوک اخلاقی و نظام آموزش ربانی می‌پردازد.